دوشنبه 8 شب
شهر کتاب/ شریعتی
کافه پیانو را خریدم!!!
فک نکنم حالا حالا ها بتونم بخونمش؛ واژه هاش را بالا بیارم احیانا
اما خوبه که دارمش
مردی تمام تلاشش را برای از
دست رفتن ِ من می کند و کم نمی گذارد در این تلاش؛ و می گوید دوستم دارد! این خنده
دارترین جوکِ جهان است!
من باور کرده ام چون دوست داشته ام که باور کنم! حالا اما باور نمی
کنم دیگر....!
... خلاصه؛ او دوستم ندارد
والسلام...
همه ی اینایی که هر دو به یک اندازه همدیگه رو دوست دارن، فتوشاپ اند!!!
همه این عکس های دو نفره لب دریا بی رحمانه دروغند!!!
در زندگی زخمهایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد.این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد، چون عموما عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند و اگر کسی بگوید یا بنویسد، مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آن را با لبخند شکاک و تمسخر آمیز تلقی بکنند، زیرا بشر هنوز چاره و دوایی برایش پیدا نکرده و تنها داروی آن فراموشی به توسط شراب و خواب مصنوعی به وسیله افیون و مواد مخدره است ولی افسوس که تاثیر این گونه داروها موقت است و به جای تسکین پس از مدتی بر شدت درد می افزاید.
هدایت