-
Renew
دوشنبه 30 اردیبهشت 1398 11:14
بعد از چند سال اومدم اینجا .... چقدر غبار گرفته.... چقدر همه چیز تغییر کرده....حس ادم هایی را دارم که میرن تو خونه های قدیمی و ملافه های سفید رو وسایل را برمیدارن و اعتنایی به خاک گرفتگی نمیکنن و تو خاطرات غوطه ور میشن. متاهل شدم فارغ از حاشیه های همیشگی زندگی ؛آروم و خوشبختم با تشکر از فنجون عزیز که با پرسیدن ادرس...
-
woman" or "wo of man"
سهشنبه 5 اسفند 1393 10:43
زن ها می ترسند، زن ها همیشه از همه چیز می ترسند، از تنهایی، از دیروز، از امروز، از آینده، از نادیده گرفته شدن، از تکراری شدن، از پیر شدن، از دوست نداشته شدن،... و شما برای گرفتن این ترس ها نه نیازی به پول دارید، نه باشگاه زیبایی اندام، نه موقعیت و نه قدرت، شما فقط باید حریم بین بازوهایتان راست بگوید!، شما فقط باید...
-
برگ آخر/ شروعی دیگر
سهشنبه 27 آبان 1393 12:38
ترک کردن خونه کار آدمهای ضعیفه. ها؟ به نظرم نه همیشه! حالا که این همه فاصله است از من تا اون شهر و اون خاطرات ؛ حالا که حتی شد خونه را ترک کنم؛ اینجا را هم ترک میکنم تا خونه ای داشته باشم بی خاطره . بی خصوصی ؛ بدون دروغ. که از پایه خودم ساخته باشمش همه چیز خوبه جز تنهایی کشنده. من تونستم و این مهمه
-
یا علی زمانه تیر حرمله ست
شنبه 10 آبان 1393 11:02
هان بگو بایستند ، نگذرند حاضران به غایبان خبر برند حاضران و غایبان که غایبند غایبان و حاضران که حاضرند حاضران گوش بسته، چشم باز این جماعتی که کور یا کرند دست بسته پای بسته در عبور چشم بسته گوش بسته ناظرند ما همیشه حاضران غایبیم غایبیم اگر درست بنگرند حاضران نسل های بعد از این کاشکی به یادمان بیاورند ما که خویش را ز...
-
تهوع
سهشنبه 6 آبان 1393 10:52
حسی که دارم را بلد نیستم بگم. انگار خون تو بدنم داره تجزیه میشه. یا انگار سوزن سوزن میشم. دارم همه وجودم را بالا میارم. به خدا نمیدونم چه حسیه و چرا... فقط میدونم خواب دیشب اینجوریم کرده. کاش یکی بلد باشه خوابمو تعبیر کنه. کاش یکی یه چیزی یادم بده بدنم آروم بگیره. دلم میخواد ذکر بگم اما نمیتونم. پناه بر خدا. من شیطان...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 30 مهر 1393 13:27
در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند/ که با این "درد" اگر دربند در, مانند درمانند
-
خزولات
جمعه 18 مهر 1393 16:35
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 مهر 1393 00:22
معنی رفتار آدم ها چقدر واضحه. پس بهتره خودم را به نفهمی نزنم. فقط بگذرم... رد شم و برم میخوام این ترم از اول خوب شروع کنم و دانشجوی خوبی باشم. هر چند که دیگه تمومه تقریبا آرومم و مهم نیستن هیچکدومشون. فقط کاش میشد خواب دیدن را هم کنترل کرد
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 9 مرداد 1393 08:26
هشت روزه که ایران نیستم. اولین هشت روزه همه ی این بیست و هشت سال. همه چیز از اینجا تا خدا با چیزهایی که با هاشون بزرگ شدم و یاد گرفتم و ارزش دونستم فرق میکنه. این چند روز خندیدم و گریه کردم . خوب بودم و بد. کار کردم و تفریح. سیر بودم و گرسنه. امیدوار شدمو ناامید. گاهی خیلی زیبا و گاهی زشت. پر استرس بودم و رو تخت ماساژ...
-
سرانجام 2014
دوشنبه 23 تیر 1393 13:16
کلا این جام بر مراد دل ما نبود که نبود. و بیخوابی های شبانه روزهای کاری را هم به فنا داد. تا حالا دیدی کسی که میره کاپ بگیره انقدر غصه دار باشه آخه؟!! یعنی برزیل تا 3 تا جام دیگه هم سر پا نمیشه. میشه؟ آلمان/آرژانتین/هلند/برزیل
-
این قرارمون نبود!
چهارشنبه 18 تیر 1393 11:02
برزیل 1- آلمان7
-
I am Ezra
یکشنبه 1 تیر 1393 11:50
بدنم درد میکنه. همه ماهیچه هام گرفته. یک شنبه باشه و مجبور باشی بیای سرکار خیلی زور داره. انقدی ناپیدا شدم که بچه ها حس کردن و یهو 12 شب اس میاد اگه زنده ای خبر بده. زنده ام اما فقط همین... من هنوز دارم امتحان میدم . متفکرین غربی همشون خرن از افلاطون گرفته تا آرنولد و هنری جیمز عزیز... خونه وحشتناکه... هنوز تی وی...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 21 اردیبهشت 1393 23:36
وقتی چیزی را سخت حس میکنی، حتما هست. :|
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 15 اردیبهشت 1393 13:43
وقتی نظر تی. اس.الیوت را راجع به "distance perspective "میخوندیم ، ذهنم همش پی کلمه " تشبث " میگشت... keep urself away from all others, be aware of them but do not repeat them . stop being united with which was previous.so do not judge
-
تماما مخصوص
شنبه 13 اردیبهشت 1393 00:46
برایم مسجل شده بود که در آن دوره زندگی ام او کسی نیست که من میخواهم، من کسی هستم که او میخواهد و در به در دنبال این است که من را اسیر و رام خودش کند/ از اسارت بیزارم/ دنبال بهانه ای میکشتم که به غار تنهایی ام پناه ببرم/ اما این دختر مهربان است، خوشگل هم/ با یانوشکا میتوانستم خودم باشم حتی اگر اسب باشم، ژاله اما رامم...
-
نیا باران!!!
جمعه 5 اردیبهشت 1393 13:51
نیا باران!!! زمین جای قشنگی نیست؛ من از جنس زمینم خوب میدانم، که:دریا، جدّ تو؛ ماهیِ بیچاره را در تور ماهیگیر گم کرده... نیا باران!!! زمین جای قشنگی نیست؛ من از جنس زمینم خوب میدانم، که گل در عقد زنبور است، اما یک طرف سودای بلبل؛ یک طرف بال و پر پروانه را هم دوست میدارد... *اللهم عجل لولیک الفرج*
-
m like mum
یکشنبه 31 فروردین 1393 21:30
امروز به عادت هر سال گل خریدم چند ساله اما ربان گلهام تک رنگ شده/ سیاه سیاه سخت دلتنگ آغوشت هستم؛ مامان.
-
Who Care ?
سهشنبه 19 فروردین 1393 10:10
باید یکی باشد که ببینی دل توی دلش نیست که تو را به وقت هایی که می داند خوب نیستی و حوصله نداری بخنداند و امیدوار کند و حواست را پرت کند و به یادت بیاورد که هر چقدر هم که اوضاع بد است اما یکی یکجایی هست که هنوز دوستت دارد.. باید یکی باشد که ببینی که چقدر برایش مهم است همین یکذره بهتر و بدتر شدن هات... باید یکی باشد که...
-
لیلی / مجنون
شنبه 17 اسفند 1392 10:49
تو شروع شادی و لحظه پایان غمی نیمه گمشده من، نه زیادی، نه کمی تو نگاهت به تموم آرزوهام میرسم یه فرشته از بهشتی که تو سرنوشتمی تو فقط لیلی باش، دل مجنون با من گذر از این هفت خوان سخت و آسون با من لحظه های شادی، همه شون مال تو غم اگه پیدا شد، تو نترس، اون با من این شعر را امروز صب اتفاقی خوندم و به دلم نشست. لیلی بودن...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 13 اسفند 1392 17:34
گاهی حتی چند تا کلمه واسه مصمم شدن کافیه!
-
آخرین ماه سال
جمعه 2 اسفند 1392 23:02
ارش ساد را ننوشتم . بیشترین دلیلش قطع شدن اینترنت خونه بود. از شرکت هم فقط به زور به وبلاگ هایی که دنبال میکردم سر زدم. انقدی که انتظار میرفت قوی نبود. مخصوصا بازیگراش که بسیار جوان بودند و به نظر من بازیشون پخته نبود. سبک کلی گروتسک به نظر میرسید اما نواها به این سبک نمیخورد. به هر حال شب خاطره انگیزی شد. اینروز ها...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 20 بهمن 1392 21:52
تبلت خریدم
-
آرش ساد
یکشنبه 20 بهمن 1392 12:36
+ قیمت بالاش هم نتونست من را منصرف کنه! تازه 2 تا هم خریدم منتظرم با اشتیاق اما هیچ کدوم از فیلم های فجر را نرفتم. آماری هم ندارم ازشون اصن. اینقدر ما به فرهنگ اهمیت میدیم
-
M.M
چهارشنبه 16 بهمن 1392 22:42
-
سپیدی
سهشنبه 15 بهمن 1392 10:13
برررررررررررررررررف!!! هورااااا با خواهری و شوهریش میریم آبعلی به محض اینکه من کارو بپیچونم و بهشون بپیوندم. تشکر نوشت: هوا شناسی مچکریم دوست نوشت: زهرای عزیز که هر سال بچه ها را جمع میکردی واسه برف بازی میرم اونجا چند تا گوله برفی هم به نیت تو پرت میکنم تو بشین بچه داریتو بکن
-
این نیز بگذرد
پنجشنبه 10 بهمن 1392 11:00
از شیخ بهایی پرسیدند: خیلی سخت میگذرد،چه باید کرد؟ شیخ گفت:خودت که می گویی سخت میگذرد، سخت که نمی ماند. پس خدا را شکر که می گذرد و نمی ماند... پ. ن 1 : دیدی بعضی ها که یه کاری میکنن و خیلی تلاش میکنی ازشون گله مند نباشی طلبکار میشن. میگن آفرین ته معرفتیا! آخه قربون کودک درونت بشم که فقط خودشو میبینه اونم در لحظه؛ کی...
-
Today
دوشنبه 7 بهمن 1392 22:19
امتحانام تموم شد. امروز 9 ساعت تو راه بودم . 2 تا نمره بالای 18 که تا اینجا گرفتم از کدوم شب بیداریا نتیجه شده که خودم یادم نیست. یعنی اشتباهی شده تکمیل ظرفیت کرج قبول شدم اما من همچنان به انصراف دادن کلهم فکر میکنم.بهر حال پرونده اراک پیچیده شد؛ پرونده دانشگاه را ندانم هنوززززززززم. راه 4 ساعته ؛ فیلم دیدن با بچه ها؛...
-
دنیای این روزای ما
پنجشنبه 3 بهمن 1392 12:35
اینجا سرزمین واژه های وارانه است. جایی که گنج, جنگ میشود و درمان نامرد. قهقه هق هق میشود اما دزد همان دزد است و گرگ همان گرگ و اینجا هنوز درد ؛ درد است... پ.ن1: خوبم... بهتر از اونی که انتظار داشتم. پ.ن2.: مخاطب جان ؛ اینکه اصرار داری واسه همه پست های خونده و نخونده کامنت بذاری با شماست اما اینکه حس کنم مشکوکی و زیاد...
-
Xiǎng jiā
سهشنبه 1 بهمن 1392 19:03
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 29 دی 1392 00:21
I came in like a wrecking ball I never hit so hard in love All I wanted was to break your walls All you ever did was wreck me Yeah, you, you wreck me